بسم الله
یکی از شبهاتی که وهابیت در بین جوامع شیعه مطرح کرده است این است که کفالت پیامبر (ص) بر عهدة زبیر بن عبدالمطلب بوده است نه ابوطالب؟!
اما جواب این شبهه :
چنین شبههای از لحاظ تاریخی قابل قبول نیست و تا به حال هیچ منبع معتبری مدعی چنین مطلبی نشده است، چنان که منابع دست اوّل تاریخ اسلام نیز این شبهه را مردود میدانند و ابوطالب را به عنوان کفیل پیامبر (ص) معرفی کرده و میگویند: رسول خدا (ص) هشت ساله بود که جدّ بزرگوارش وفات یافت، عبدالمطلب در هنگام وفات کفالت و نگهداری پیامبر (ص) را به ابوطالب سفارش و توصیه کرد.[1] چنانکه این وصیت به زبان شعر نیز بیان شده است:
اوصیک یا عبد مناف بعدی بموعد بعد ابیه فردٍ[2]
ای عبد مناف (ابوطالب) نگاهداری و حفاظت شخصی را که مانند پدرش یکتاپرست است بر دوش تو میگذارم و ابوطالب در پاسخ گفت: پدرجان محمد (ص) هیچ احتیاجی به سفارش ندارد، زیرا او فرزند من است و فرزند برادرم. ابوطالب با عبدالله پدر پیامبر (ص) از یک مادر بودند.[3]
چون عبدالمطلب درگذشت ابوطالب پیامبر (ص) را پیش خود برد و پیامبر (ص) با او بوده، و با اینکه ابوطالب ثروتی نداشت و نادار بود امّا بهترین سرپرست برای پیامبر(ص) بود، علی (ع) میفرماید: «پدرم در عین ناداری، سروری کرد و پیش از او هیچ فقیری سروری نیافت.[4]
ابوطالب نسبت به پیامبر (ص) چنان دوستی و محبت شدیدی ابراز میداشت که هیچ یک از فرزندان خود را تا آن اندازه دوست نمیداشت، ابوطالب کنار پیامبر (ص) میخوابید و هر گاه بیرون میرفت رسول خدا را همراه خود میبرد و چنان دلبستگی شدیدی به پیامبر (ص) داشت که نسبت به هیچ چیز چنان نبود و خوراکهای خوب را مخصوص آن حضرت قرار میداد.[5]
یعقوبی مینویسد: از رسول خدا (ص) روایت شده است که پس از وفات فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب که زنی مسلمان و بزرگوار بود فرمود: «الیوم ماتت اُمّی» امروز مادرم وفات کرد، و او را در پیراهن خویش کفن کرد و در قبرش فرود آمد و در لحد او خوابید و چون از ایشان پرسیدند چرا برای فاطمه چنین بیتاب شدهای؟ فرمود: «او به راستی مادرم بود، چون کودکان خود را گرسنه میگذاشت و مرا سیر میکرد. آنان را گردآلود میگذاشت و مرا تمیز و آراسته مینمود، و راستی که مادرم بود.[6]
پی نوشت :
-------------
[1] - محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، قاهره، مطبعة الاستقامه، بیتا، ج 2، ص 32، احمد بن اسحاق یعقوبی و تاریخ یعقوبی، مترجم، محمد ابراهیم آیتی، (تهران؛ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چ ششم، 1371، ش)، ج 1، ص 368 و ابن هشام السیرة النبویه، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا)، ج 1، ص 189 و علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، (مصر مطبعة السعاده چ چهارم، 1384 ق)، ج 2، ص 281.
[2] - احمد بن اسحاق یعقوبی، همان.
[3] - محمد بن جریر طبری ، همان، احمد بن اسحاق یعقوبی، همان، ابن هشام، همان.
[4] - احمد بن اسحاق یعقوبی، همان.
[5] - محمد بن سعد، الطبقات الکبری، قاهره، مطبعة نشر الثقافة الاسلامیه، 1358 ق، ج 1، ص 101.
[6] - احمد بن اسحاق یعقوبی، همان.